پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نمایش سه گانه هابیت بدون توقف
نوشته شده در یک شنبه 30 / 8 / 1393
بازدید : 862
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
آپلود عکس" border="0">
سه سینمای امریکایی قصد دارند که در یک ماراتن سینمایی، سه گانه هابیت را در روز دو شنبه ۱۵ دسامبر ۲۰۱۴ به طور پیوسته و بدون توقف نمایش دهند.در این صورت هواداران علاوه بر اینکه می توانند هرسه فیلم را در یک روز تماشا کنند این شانس را هم دارند که فیلم پایانی هابیت (نبرد پنج سپاه)را دو روز زودتر از اکران گسترده جهانی در ۱۷ دسامبر ببینند.گفتنی است فروش بلیط ها ازجمعه ۱۴ نوامبر آغاز شده است. سینماهایی که این ماراتن را اعلام کرده اند: Regal Cinemas Cinemark AMC Theatres جدول زمانی ماراتورن: ۱-هابیت:سفری غیر منتظره(۱:۰۰pm) ۲-هابیت:برهوت اسماگ(۴:۰۵pm) ۳-هابیت:نبرد پنج سپاه(۷:۰۰pm)



بازدید : 1053
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
آپلود عکس" border="0">
نسخه کامل ترانه تیتراژ آخرین قسمت از سه گانه هابیت با نام «آخرین وداع»(The Last Goodbye) با اجرای بیلی بوید(بازیگر نقش پیپین در ارباب حلقه ها) منتشر شد. اکنون می توانید این ترانه زیبا را که در انتهای آخرین فیلم ساخته شده از سرزمین میانه پخش می شود، بخوانید: متن انگلیسی ترانه: ❝ I saw the light fade from the sky On the wind I heard a sigh As the snowflakes cover my fallen brother’s I will say this last goodbye Night is now falling, so ends this day The road is now calling and I must away Over hill and under tree Through lands were never light has shone By silver streams that run down to the sea Under cloud, beneath the stars Over snow and winters morn I turn at last, to pass that leave all And oh the were the road then takes me I cannot tell We came all this way But now comes the day To bid you farewell Many places I have been Many sorrows I have seen But I don’t regret Nor will I forget All who took that road with me Night is now falling So ends this day The road is now calling and I must away Over hills and under tree To lands were never light has shone By silver streams that run down to the sea Through these memory’s I will hold With your blessing I will go To turn at last to pass that we know and oh were the road bend takes me I cannot tell, we came all this way But now comes the day to bid you farewell I bid you all a very fond farewell ترجمه فارسی: ❝ دیدم که نور از آسمان محو شد بر فراز باد آهی شنیدم همچنان که دانه های برف برادران فرو افتاده ام را میپوشاند من این آخرین وداع را می گویم شب فرا رسید و این روز به پایان آمد جاده مرا می خواند و باید رهسپار شوم از روی تپه و زیر درخت از میان سرزمین هایی که هرگز نور بر آنها نتابیده از کنار جویبارهای سیم گون که به سور دریا میروند زیر ابر و ستارگان از روی برف در صبح زمستان در نهایت روی گرداندم به مسیری که همه را ترک میکرد و راه مرا به کجا خواهد برد؟ نمیدانم همه این مسیر را آمده ایم اما اکنون روزی فرا رسیده است که با شما وداع گویم در جاهای زیادی بوده ام اندوه های فراوانی دیده ام اما نه پشیمانم و نه فراموش خواهم کرد کسانی را که در این مسیر همراهم بودند شب فرا رسید و این روز به پایان آمد جاده مرا می خواند و باید رهسپار شوم از روی تپه و زیر درخت از میان سرزمین هایی که هرگز نور بر آنها نتابیده از کنار جویبارهای سیم گون که به سور دریا میروند با این خاطرات ایستادگی میکنم و با دعایت رهسپار میشوم تا در نهایت به راهی روم که میدانیم و راه مرا به کجا خواهد برد؟ نمیدانم، همه این مسیر را آمده ایم اما اکنون روزی فرا رسیده است که با شما وداع گویم همه شما را با بهترین آرزوها وداع میگویم



بیوگرافی فینرود فلاگوند
نوشته شده در پنج شنبه 22 / 8 / 1393
بازدید : 1236
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
نام: فینرود فلاگوند ن‍‍ژاد:الف گروه: نولدور فرهنگ: الف های نارگوتروند خانواده: خاندان فین آرفین دوره زندگی: تولد :1300 قبل از دو درخت _ مرگ: 465 دوران اول معنی نام: فینرود از کلمهء "فینداراتو " گرفته شده که به معنی " نسل قدرتمند فینوه" می باشد . فلاگوند کلمه ای است دورفی به معنای "تراشندهء غارها" نام های دیگر: نوم که در زبان اداین به معنای "خرد" می باشد. القاب: فلاگوند، دوست آدمیان، تراشنده ی غارها، ارباب و شاه نارگوتروند والینور: فینرود در والینور زاده شد. زمانیکه هنوز نور تلپریون و لورلین در سرزمین قدسی می درخشید . او بزرگترین فرزند فین آرفین پسر فینوه شاهنشاه نولدور بود و مادرش اآروین دختر اولوه از آکوالونده بود. او دارای سه برادر بود: اورودرت، آنگرود و آاگنور و یک خواهر به نام گالادریل که جوانترین آنها بود. او و برادرانش دوستان صمیمی برای پسر عموهایشان، تورگان و فینگون پسران فینگولفین بودند. فینرود زیباترین پسر فین آرفین بو. در حقیقت فین آرفین و فرزندانش تنها خاندان بین نولدور بودند که موهای طلایی داشتند، که آن را از ایندیس وانیار مادر فین آرفین به ارث برده بودند . او بلند قامت و قدرتمند بود ، هرچند به سرعت خشمگین نمی شد . او با تورگان بسیار صمیمی بود و دوستی آنها حتی بعد از تبعید نیز به قوت خود باقی ماند . فینرود طرف تورگان و فینگولفین ایستاد به هنگام صحبت خلاف فیانور و هفت پسرش بعد از دزدیده شدن سیلماریل ها، نابود شدن دو درخت و کشته شدن فینوه به دست مورگوت. فیانور نولدور را تحریک کرد و آرزوی رفتن به سرزمین میانه را که خلاف خواسته والار بود به آنها القا کرد. سخنان تندی زده شد و اگر به خاطر اندرزهای صلح جویانهء فین آرفین نبود به خونریزی کشیده می شد. هلکراکس: عاقبت فیانور غالب آمد و تعداد زیادی از نولدور از آمان خارج شدند. فیانور و گروهش اولین کسانی بودند که به آکوالونده رسیدند . و هنگامی که تلری سعی داشتند نولدور را از گرفتن کشتی هایشان باز دارند، نولدور که رد مرز دیوانگی و جنون بودند شروع به کشتن آنها کردند . و ابن عقیده به آنها القا شد که تلری بر حسب دستور والار به آنها حمله بردند. فین آرفین و خاندانش در خویش کشی هیچ نقشی نداشتند شاید به خاطر آنکه همسر فین آرفین دختر اولوه شاه تلری بود. بعد از خویش کشی. فین ارفین و اکثر مردمش به والینور بازگشتند و در آنجا والار آنها را بخشودند و فین آرفین فرمانروای نولدور باقی مانده در والینور شد . اما فرزندانش را خود را ادامه دادند زیرا نمی خواستند فرزندان فینگولفین را تنها بگذارند و فینرود فرمانروای آنها شد . در اینجا بود که مندوس نابودی نولدور را پیشگویی کرد و هرچند هیچکدام از فرزندان فین آرفین در کشتن تلری شرکت نکردند اما نابودی بر فراز سرشان بود و تبعید شدند . و این جدایی برای فینرود از همه سخت تر بود زیرا می بایست آماریه را ترک کند چه او از وانیار بود و هیچکدام از وانیار والینور را ترک نمی گفتند. بعد از رسیدن به هلکراکس فیانور و مردمش کشتی ها را به آب انداختند تا از دریا بگذرند و هنگامی که به کرانه های سرزین میانه رسیدند فیانور و پسرانش غیر از مادهراس کشتی ها را سوزاندند . هنگامی که فینگولفین آتش را از دوردست مشاهده کرد فهمید فیانور برای او چه خواسته " هلاک شدن در آرامان یا بازگشت به والینور با شرمندگی " . مصمم تر از همیشه برای رسیدن به سرزمین میانه ، فینگولفین مردمش را فراخواند و با پسرانش و فرزندان فین آرفین ، آنها را از هلکراکس عبور داد . برای این سفر بهای سختی پرداخته شد ، بسیاری هلاک شدند از جمله النوه همسر تورگان. چون آماریه در والینور ماند ، فینرود در سرزمین میانه هیچ همسری اختیار نکرد و نسلی از او بر جای نماند. نارگوتروند: فینگولفین و همراهانش 20 سال پس از فیانور به سرزمین میانه رسیدند ، هنگامی که خورشید برای اولین بار در جهان تابید . آنها ابتدا در کنار دریاچهء میتریم سکونت گزیدند و دوباره با خویشانشان ، همراهان فیانور متحد شدند . پس از آن نولدور در سرزمین میانه پراکنده شدند و هر یک از پسران سه برادر برای خود قلمرویی ساختند و با همسایگانشان ، الف های خاکستری و الف های سیندار آشنا شدند. هرچند تینگول دروازه های دوریات را بر روی شاهزاده های نولدوری بسته نگه داشت و تنها خاندان فین آرفین می توانستند وارد دوریات شوند ، آن هم به علت خویشاوندی مادرشان با تینگول . آنگرود اولین قاصد برادرش فینرود بود که به دوریات وارد شد . تینگول به او گفت که نولدور می توانند در هر کجای بلریاند که خواستند قلمرو بسازند همچنین به آنگرود خاطر نشان کرد که او شاه بلریاند است و همه باید فرمان بر او باشند . هرچند که این خوشامد سرد تینگول بر بعضی از شاهزاده های نولدور گران آمد اما آنها قلمروهای خویش را شکل دادند. پس از چندی مورگوت سپاهیان خود را به جنگ الفها فرستاد و اورک ها از دروازه های آنگ بند سرازیر شدند و اولین جنگ از پنج جنگ بلریاند به نام "داگور آگلارب " شکل گرفت . پس از شکست سپاهاین مورگوت و عقب نشینی به آنگ بند الف ها آنگ بند را محاصره کردند و به اورک ها مجال بیرون آمدن از دروازه های آن را ندادند . این محاصره 400 سال به طول انجامید و در این مدت صلح بر بلریاند حکمفرما بود . به همین دلیل فینرود و گالادریل مدت زمانی را در منگروت سپری کردند. پنجاه سال پس از رسیدن به سرزمین میانه تورگان مسکنش در "نوراست" را ترک کرد تا به دیدن دوستش فینرود برود . آن دو با هم سفری طولانی به سمت جنوب را آغاز کردند و امتداد رود بزرگ سیریون را پایین رفتند . یک شب که در کنار رود بزرگ به خواب رفته بودند ، اولمو فرمانروای آبها رویایی بر ایشان فرستاد و به آنها قلمرو هایی را که باید می ساختند نشان داد . هنگامی که بیدار شدند هیچ یک سخنی از رویایش به دیگری نگفت چه هر کدام فکر میکردند والا این رویا را فقط برای او فرستاده. فینرود در زمان اقامت در منگروت شیفتهء تالارها سنگی و غارهای آنجا شده بود . رویای اولمو به او آرزوی ساخت " تالارهای وسیعی در پناه دروازه های همواره مقاوم در مکانی پنهان در زیر تپه ها " داد . او با تینگول از آرزویش سخن گفت چه بین آنها مهر و محبتی که بین خویشان است حکمفرما شده بود . و پادشاه سیندار با او از غارهای زیر " تار_ان_فاروت " در امتداد رود نروگ سخن گفت ، جایی که او می توانست آنچه را که در رویاهایش دیده است بسازد . و در این مکان بود که فینرود دژ محکم نارگوتروند را ساخت ، و در ساخت آن از کمک دورف های کوههای آبی ، که در ازای کارشان جواهرات بسیاری که از تیریون آورده شده بود پاداش گرفتند ، برخوردار شد . دورف ها برای فینرود گردنبندی به نام ناگلامیر ساختند که زیباترین کار باستانی دورف ها بود . و او را " فلاک _ گوندو " نامیدند که در زبان دورفی به معنای تراشتندهء غارها می باشد ، و از آن پس او فلاگوند نامیده شد. خواهرش گالادریل ولی در دوریات ماند . فینرود اکنون فرمانروای نارگوتروند بود و بر مردمش حکومت می کرد. قلمروی نارگوتروند از دوریات و رود سیریون آغاز می شد و تا به بندرگاههای گیردان می رسید و از شمال بر جلگه های "آرد_گالن" مشرف بود ، در آنجا در درهء باریکی بین دورتونیون و کوههای سایه ، روی جزیرهء "تول سیریون" ، فینرود برج مراقبت میناس تیریت را ساخت تا بتواند قسمت های غربی بلریاند و گذرگاه سیریون را تحت نظر داشته باشد و اورودرت را سرپرست آن کرد . آنگرود و آاگنور نیز در دامنه های شمالی دورتونیون زندگی می کردند و تابع فینرود بودند هر چند که مردمانشان بسیار کم بود. اینگونه بود که قلمروی فینرود بزرگترین قلمرو در بلریاند وبد هرچند که او جوانترین شاه بین نولدور بود . پس از سالهایی که سپری شد فینرود فرمانروای تمام الف هایی که بین سیریون و دریا زندگی می کردند ، غیر از فالاس ، شد . فینرود دوستی عمیقی با گیردان کشتی ساز ، فرمانروای فالاس داشت ، و مردم فینرود در بازسازی بندرگاههای بریتومبار و اگلارست کمک زیادی به فالاس نمودند و آنها نیز در عوض کشتی هایی برای آنها ساختند تا در کرانه های دریا تا جزیرهء بزرگ بالار دریانوردی کنند. بئور: تقریبا سیصد سال پس از آمدن به بلریاند ، روزی فینرود همراه ماگلور و مادهراس برای شکار به زمین های شرقی سیریون رفت . هنگامی که شب رسید او از تعقیب خسته شد پس به جا ماند و تنها سرگردان شد . همان طور که راه می رفت از دور شعله های آتش و صدای سرود را شنید . نخست تصور کرد که اورک ها یا دورف ها هستند اما کمی که جلوتر رفت دریافت این نژاد زبانی متفات از ناگریم و موجودات شیطانی ملکور را به کار می برند. این چنین بود که او به اولین گروه آدمیان که به بلریاند آمده بودند بر خورد . همان طور که از سایه ها آنها را می نگریست ، محبتی نسبت به آنها در قلب خود احساس کرد و پس از آنکه آدمیان به خواب رفتند فلاگوند وارد حلقهء کمپ آنها شد و اولین چنگی را که دید برداشت و برای آنها آهنگی نواخت . آدمیان با صدای چنگ و نغمهء فینرود از خواب برخاستند اما هیچکدام حرکت نمی کردند گویی با کلمات نغمه اش طلسم شده بودند. "خرد در سخنان پادشاه الف ها بود ، و قلب ها با گوش دادن به نغمه اش فرزانه تر می شد ، چه چیزهایی که او می خواند ، از ساخته شدن آردا ، و از سرزمین قدسی در پشت سایه های دریا ، همانند صحنه هایی زنده برایشان جان می گرفت و سخنان الفی اش در هر روحی ترجمه می شد". در ابتدا آدمیان تصور کردند که او یکی از والار غرب است ، که در مورد آن شنیده بودند ، اما فینرود با آنها ماند و دانش و علم الدار را به آنها آموخت . و آنها او را نوم و مردمش را نومین نامیدند که به معنی خرد و خردمندان است. گروهی مخصوص به سرکردگی بالان که بعد ها به بئور پیر ملقب شد به خدمت فلاگوند در آمدند . بعد از آن آدمیان دسته ها و گروههای دیگر رسیدند و آنها برای سکونت "استولاد" را انتخاب کردند چه تینگول به آنها اجازهء دخول به دوریات را نداد. دیگر فرمانروایان نولدوری نیز آدمیانی را به خدمت گرفتند وفرزندان دوم ایلووتر به سرعت صنعت و خرد را از الدار فرا گرفتند. بئور 93 سال زندگی کرد و در تمام عمرش صادقانه به فینرود خدمت کرد ، همانگونه که پسرانش بعد از او به خدمت فینرود درآمدند. داگور براگولاچ: سالها پس از رسیدن آدمیان ، فینگولفین شروع به مستحکم سازی استحکاماتش کرد و به دیگر شاهان بلریاند نیز همین توصیه را نمود . او دریافته بود که مورگوت در اعماق آنگ بند مشغول تجهیز سپاه تاریکش است و صلح فرزندان ایلووتر دیری نخواهد پایید . اما دیگران ، به ویژه فرزندان فیانور ، دور از آنگ بند بودند و بسیار دیر به ندای او پاسخ دادند . آنگرود و آاگنور اما نیاز او را دریافتند چه از دامنه های دورتونیون سرزمین تاریک پیدا بود و همواره برجای بود. ناگهان آتش و سایه از دژ مستحکم و تاریک مورگوت بلند شد و سپاهیان آنگ بند که تعدادشان بیشمار بود وارد بلریاند شدند . به همین دلیل این نبرد به نام جنگ شعلهء ناگهانی یا داگور براگولاچ نامیده شد ، چهارمین نبرد بزرگ از نبردهای بلریاند که محاصرهء آنگ بند را شکست. پسران فین ارفین بدترین لطمه را از این حملهء ناگهانی خوردند ، آنگرود و آاگنور کشته شدند و همین طور تعدادی زیادی از جنگجویان خاندان بئور . اورودرت تا مدت زمانی توانست گذرگاه سیریون را از میناس تیریت حفظ کند چه نیروی اولمو در رودخانه قدرتمند بود. اما فینرود در مرداب سرچ با تعداد از محافظانش محاصره شده بود . اما درست زملنیکه نزدیک بود کشته شود یا به اسارت گرفته شود ، باراهیر از خاندان بئور با مردانش به کمک او شتافتند و به صورت دیواری اطراف شاه را فراگرفتند و او را پوشانیدند تا فینرود بتواند بگریزد و به نارگوتروند بازگردد .فینرود برای سپاس گزاری حلقه ای به باراهیر بخشید و سوگند خورد که از هیچگونه کمکی نسبت به باراهیر و فرزندانش فرو گذار ننماید. دو سال پس از جنگ اصلی ، خادم وفادار مورگوت به میناس تیریت حمله کرد و آن را تسخیر کرد و اورودرت به نارگوتروند گریخت . برج زیبای فینرود به برج نگهبانی مورگوت تبدیل شد و تول سیریون نیز تسخیر شد و از آن پس "تول این گارهوت" نام گرفت، جزیرهء گرگ ها . و برای مدت زمانی طولانی دژ سائورون بود. حلقهء باراهیر و برن کلموست: "حلقه از دو مار تشکیل می شد که چشمانی زمردین داشتند و سرهای آنها زیر تاجی از گلهای طلایی به هم می رسید. این بود نشان فین آرفین و خاندانش". سرگذشت فینرود با سرگذشت برن و لوتین درهم آمیخته شد چه برن فرزند باراهیر بود که حلقه را از اورک هایی که پدرش را کشته بودند بازستانده بود. پس از انکه برن و لوتین دل به هم باختند و برن برای صحبت با تینگول راهی منگروت شد با پیشنهاد سخت تینگول مواجه شد. به دست آوردن یک سیلماریل در ازای دست لوتین در ازدواج. پس برن به سمت نارگوتروند روانه شد تا از فینرود کمک بطلبد. در دروازه های ورودی نارگوتروند حلقه اش را بالا گرفت تا الف ها او را نکشند . نگهبانان پایین آمده و او را دستگیر کردند اما با دیدن حلقه او را رها کرده و به نزد شاه بردند . برن درخواست تینگول را با شاه نارگوتروند مطرح کرد و شاه تصدیق کرد که تینگول خواهان مرگ اوست، اما چون مدت زمانی پیش سوگند یاد کرده بود که به فرزندان باراهیر کمک کند برن را مطمئن ساخت که در این جستجو به او کمک خواهد کرد حتی اگر فرزندان فیانور در صورت موفقیت به تعقیب آنان بپردازند . او با مردمش دربارهء نیاز برن به کمک سخن گفت و به آنها خدمات بئور و خاندانش و دوستی طولانی آنها با الف ها را یادآور شد . اما کلگورم و کوروفین که در داگور براگولاچ از سرزمین هایشان رانده شده بودند و در مدت جنگ در دژ فینرود پناه گرفته بودند بنای مخالفت گذاشتند و مردم را علیه شاه تحریک نمودند. پس فینرود تاجش را به زمین افکند و گفت اگر هنوز کسی در کنار او می ایستد می تواند او را یاری کند چه او خود به تنهایی درصدد بود تا عهدش را انجام دهد و همراه برن می رفت چه کسی وفادار می ماند یا نه . ده تن از یارانش به او وفادار ماندند و سرکرده ی آنها ادراهیل از فینرود خواست تا تاج را تا زمان بازگشتش به کارگزار بدهد، به همین دلیل فینرود تاج را به برادرش اورودرت سپرد. بعدازظهر یک روز پاییزی بود که دوازده نفر نارگوتروند را ترک گفتند . در حوالی کوههای سایه به یک گروه از اورک ها برخوردند، پس شبانه آنها را کشتند . زرههای اورک ها را به تن کردند و صورتشان را با کثافت پوشاندند، و فینرود آهنگی خواند تا گوشهایشان درازتر شود و هیبت شان به مانند اورکها شود و با هیئت مبدل اورک ها گروه دوازده نفره از گذرگاه غربی بین "ارد ویترین " و "تار نو فوین " گذشتند . اما سائورون در برجش در "تول این گارهوت " از وجود آنها آگاه شد و خدمتکارانش را به کمین آنها گماشت تا آنها را دستگیر کردند و نزد ساحر پلید بردند. فینرود با سائورون جنگید، هرچند که قدرت فرزند فین آرفین بسیار بود و از قلمروی قدسی آمده و در زیر نور دو درخت قبل زا تاریکیشان راه رفته بود، اما سائورون مایا در طول سالهای طولانی خدمتش به مورگوت بسیار قدرتمند شده بود و پیروزی با او بود. فلاگوند در برابر تخت سائورون به زمین افتاد و سائورون لباس های اورکی شان را از آنها گرفت اما با دیدن چهرهء اصلی آنها نتوانست نام هایشان را حدس بزند پس دوازده یار را به داخل سیاهچالهایی در زیر " تول این گارهوت" انداخت . هر شب یکی از آنها توسط گرگی در تاریکی دریده می شد اما سائورون نتوانست نام ها یا قصدشان را دریابد چه همهء آنها به فرمانروایشان وفادار بودند. هنگامی که تنها برن و فینرود باقی ماندند، سائورون می خواست الف را تا آخر نگه دارد چه می دید او " نولدویی خردمند و توانا "است. اما هنگامی که گرگ به سراغ برن آمد فینرود آخرین توان و قدرتش را به کار بست تا زنجیرش را پاره کند و با گرگ در افتاد. حیوان وحشی را با چنگ و دندانش کشت اما خودش به شدت زخمی شد. سپس با برن سخن گفت : " من اکنون به جایگاه ابدیم در تالارهای بی زمان در فراسوی دریاها و کوههای آمان می روم و مدت زمان طولانی طول خواهد کشید تا دوباره در بین نولدور دیده شوم، و چنین باد که ما دیگر همدیگر را در مرگ یا زندگی ملاقات نخواهیم کرد، چه سرنوشت نژادمان از دیگری جداست. به درود". اینگونه فینرود فلاگوند وفادار ، فرمانروای نارگوتروند و پسر فین آرفین پسر فینوه در زیر برجی که خود ساخته بود جان داد. البته داستان برن و لوتین ادامه یافت چه در ساعت مرگ فینرود لوتین آوازی خواند و برن پاسخ آن را داد و لوتین و هوآن سگ شکاری والینور، سائورون را شکست دادند و برج تاریکش را برانداختند. اما برن را با اسیران آزاد شده نیافتند، در عوض او را محزون و اندوهگین بر فراز جسد فینرود، زیباترین خاندان فینوه یافتند. جسد فلاگوند را بر فراز تپه ای در جزیرهء خودش که با دیگر زیبا و پاک شده بود، به خاک سپردند، و مزار سبز فینرود فلاگوند، زیباترین شاهزادهء نولدور دست نخورده باقی ماند تا زمانی که زمین دگرگون شد و بلریاند زیر آبهای دریا مدفون گشت. اما فینرود دوباره همراه پدرش در زیر درختان الدامار قدم زد.



بازدید : 839
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
به نقل از سایت حلقه یگانه، لیست قطعات موسیقی متن قسمت آخر سه گانه هابیت اعلام شد. بر این اساس این آلبوم در دو نسخه معمولی و ویژه منتشر میشود که نسخه ویژه دارای دو قطعه بیشتر خواهد بود. لیست قطعات از این قرار است: نسخه معمولی: Disc 1 ۱. Fire and Water ۲. Shores of the Long Lake ۳. Beyond Sorrow and Grief ۴. Guardians of the Three ۵. The Ruins of Dale ۶. The Gathering of the Clouds ۷. Mithril ۸. Bred for War ۹. A Thief in the Night ۱۰. The Clouds Burst ۱۱. Battle for the Mountain Disc 2 ۱. The Darkest Hour ۲. Sons of Durin ۳. The Fallen ۴. Ravenhill ۵. To the Death ۶. Courage and Wisdom ۷. The Return Journey ۸. There and Back Again ۹. The Last Goodbye performed by Billy Boyd ۱۰. Ironfoot نسخه ویژه: Disc 1 ۱. Fire and Water ۲. Shores of the Long Lake ۳. Beyond Sorrow and Grief ۴. Guardians of the Three ۵. The Ruins of Dale ۶. The Gathering of the Clouds ۷. Mithril ۸. Bred for War ۹. A Thief in the Night ۱۰. The Clouds Burst ۱۱. Battle for the Mountain Disc 2 ۱. The Darkest Hour ۲. Sons of Durin ۳. The Fallen ۴. Ravenhill ۵. To the Death ۶. Courage and Wisdom ۷. The Return Journey ۸. There and Back Again ۹. Ironfoot ۱۰. The Last Goodbye performed by Billy Boyd ۱۱. Dragon-Sickness (Bonus Track) ۱۲. Thrain (Bonus Track)



بازدید : 787
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر

سر این مک کلن در ویدئویی به همراه ریچارد آرمیتاژ، لوک اوانز، اورلاندو بلوم و مارتین فریمن اعلام کردند که مراسم افتتاحیه آخرین فیلم از سرزمین میانه، اول دسامبر در میدان لستر در لندن برگزار می شود و در این مراسم بازیگران هر ۶ فیلن حضور خواهند داشت.



ستاره های سه گانه ارباب حلقه ها در موزه
نوشته شده در چهار شنبه 12 / 8 / 1393
بازدید : 667
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر

پیتر جکسون بارها اظهار علاقه کرده که دوست دارد یک موزه از ارباب حلقه ها در Wellywood داشته باشد . اکنون همکار فیلمسازش جورج لوکاس قصد دارد موزه ای که خودش آن را موزه هنرهای داستانی (Museum of Narrative Art) می نامد در شیکاگو احداث کند و گفته است که دوست دارد در این موزه از فیلمهایی که در آنها به میزان زیادی بر طراحی تکیه شده استفاده کند. لوکاس در طول برگزاری هفته ایده ها در شیکاگو به طور مفصل با چارلی رز درباره علاقه اش به هنرهایی داستانی( هنرهایی که بازگو کننده یک داستان هستند) صحبت کرد و این که دوست دارد مکانی برای نمایش دادن هنرهایی که او احساس میکند در جامعه امروزی ناشناخته مانده است دائر کند . این موزه شامل یک سینمای کوچک خواهد بود که در آن هنرهاو فنون و مهارت هایی که در ساخت و طراحی سازه ها مکانها و لباسها به کار برده شده به نمایش گذاشته خواهد شد . فیلمهایی که خود لوکاس ساخته بخشی از این نمایشگاه خواهد بود اما همانگونه که خود وی اظهار کرده از فیلمهای دیگر هم در نمایشگاه استفاده خواهد شد. لوکاس در این مورد به صورت ویژه از ارباب حلقه ها نام برده ونمایشگاه او پذیرای تعدادی ازطرح ها و سازه های عظیم فیلمهای جکسون خواهد بود که برای بازدیدکنندگان می تواند جالب باشد.



آتاناتار دوم (شاه گوندور در اوج شکوه آن)
نوشته شده در پنج شنبه 8 / 8 / 1393
بازدید : 766
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
«آتاناتار آلکارین پسر هیارمنداکیل در اوج شکوه زندگی کرد، چنانکه مردم میگفتند که کودکان گوندور با سنگهای گرانبها بازی میکنند.» ارباب حلقه ها، ضمیمه الف گوندور و وارثان آناریون هیارمنداکیل اول یکی از بزرگترین پادشاهان گوندور بود، و مرزهاو ثروت آنرا به بزرگترین حد خود گسترش داد. پسر او آتاناتار دوم سرزمینی را که از گری فلاد تا دریای رون کشیده شده بود را به ارث برد وحتی مردم اومبار و هاراد نیز به او خراج میدادند. وسعت و قدرت قلمرویی که آتاناتار به ارث برده بود، به او لقب آلکارین (شکوهمند) را بخشید؛اما او تنها کمی در حفظ آن نقش داشت و هیچ تلاشی برای گشترش آن نکرد. از همان زمان آتاناتار گوندور شروع به افول کرد. نشانه هایی وجود دارد که نشان میدهد گندالف در این زمان برای اولین بار به گوندور سفر کرده و نام اینکانوس را از گوندوریان دریافت کرد. آتاناتار دوم برای هفتاد و هفت سال بر گوندور حکومت کرد، که در طی آن ثروت و قدرت ایجاد شده توسط پدرش به تدریج کاهش یافت. پس از او پسر بزرگش تحت نام نارماکیل اول به حکومت رسید اما چون فرزندی نداشت برادرش کالماکیل پس از جانشینش شد.



بازدید : 812
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
باکس آفیس فروش فیلمهای بزرگ پاییز را پیش بینی کرد که «هابیت: نبرد پنج سپاه» جزو آنهاست. بنابراین پیش بینی، فروش داخلی فیلم سوم هابیت در هفته ی اول ۶۸ میلیون دلار خواهد بود و در مجموع در آمریکای شمالی به فروش ۲۹۷ میلیون دلار خواهد رسید. این در حالیست که فروش «هابیت: برهوت اسماگ»در هفته ی اول ۷۴ میلیون دلار و فروش کلی آن در آمریکای شمالی ۲۵۸ میلیون دلار بود. همچنین امکانش را میدهند که هابیت سوم بتواند حدود یک میلیارد دلار در سراسر دنیا بفروشد. در لیست پیش بینی فروش آمریکای شمالی تنها دو فیلم از هابیت بالاتر هستند: قسمت جدید فیلمهای عطش مبارزه با پیش بینی فروش ۳۹۳ میلیون دلار در مقام اول و فیلم جدید کریستوفر نولان «Interstellar» با ۳۴۰ میلیون دلار در مقام دوم خواهند بود. باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا پیشگویی ها به حقیقت میپیوندند! آیا ممکن است فیلم وداع با سرزمین میانه از دو فیلم رقیبش جلو بزند و رودخانه های طلا را به خانه ی آقای جکسون عزیز و درهای کمپانی برادران وارنر و نیولاین و ام جی ام راهی کند؟!… باید منتظر بمانیم!



بازدید : 820
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
(II) سلسله شمالی وارثان ایزیلدور آرانور.الندیل 3441 د.د(د.د=دوران دوم مثال«د.س=دوران سوم»)/ایزیلدور 2/والندیل 249(چهارمین پسر ایزیلدور که در ایملادریس به دنیا آمده بود. برادرانش در نبرد میدان های گالادن کشته شده بودند.)/الداکار 339 /آرانتار 435/تارکیل 515/تاروندور 602/والاندور 652/الندور 777/آرندور 861. آرتداین.املیت اهل فورنوست(پسر ارشد آرندور.پس از آرندور گذاشتن نام های الفی برین روی پادشاهان متروک گشت.)964/بلک 1529/مالور 1110/کلفارن 1191/کلبریندور 1272/مالوگیل 1349(پس از مالوگیل شاه فورنوست بار دیگر بر سرتا سر آرنور ادعای فرمانروایی کردند و پیشوند «آر» یا «آ» را به نشان آن بر نام خود افزودند.)/آرگلب اول 1356/آرولگ اول 1409/آرافور1589/آرگلب دوم 1670/ آروگیل 1743/آرولگ دوم1813/آراوال 1891/آرفانت 1964/آرودوی اخرین پادشاه 1974.پایان پادشاهی شمالی. سرکردگان.آراناتر(پسر ارشد آرودوی)2106/آراهیل2177/آرانویر2247/آراویر2319/آراگورن اول 2327/آراگلس2455/آراهاد اول2523/آراگوست2588/آراورن2654/آراهاد دوم2719/آراسوئیل2784/ آراتورن اول2848/آرگونویی2912/آرادور2930/آراتورن دوم2933/آراگورن دوم 120 د.چ. سلسله ی جنوبی وارثان آناریون شاهان گوندور.الندیل، (ایزیلدور و)آناریون3340 د.د.،منلدیل پسر آناریون158،کمندور238،آرندیل411، اوستوهر492،رومنداکیل اول(تاروستار)541،تورامبار667،آتاناتار اول748،سیریوندیل830.از پی او چهار «شاه دریانورد»بر تخت نشستند: تارانون فالاستور913،او نخستین شاه بی فرزند بود و پسر برادرش تارکیریان پس از او سلتنت کرد. آرنیل اول936،کیریاندیل1015،هیارمنداکیل اول(کریاهر)1149،گوندور اکنون به اوج قدرت خود رسیده بود. آتاناتار دوم،آلکارین «شکوهمند» 1226،نارماکیل اول 1294،که دومین پادشاه بی فرزند بود و برادر جوان ترش پس از او بر تخت نشست.کالماکیل 1304،مینالکار(نایب السلطنه1304-1240) که با نام رومنداکیل دومتاج بر سر نهاد،مرگ به سال1366،والاکار.در روزگار او نخستین فاجعه گوندور، کشمکش های خانوادگی آغاز گشت. الداکار پسر والاکار(که نخست وینیتاریا نامیده شد)معزول به سال 1437.کاستامیر غاصب 1447. الداکار ستاننده تاج و تخت،مرگ به سال1490. آلدامیر(دومین پسر الداکار)1540،هیارمنداکیل دوم(وینیاریون)1621،میناردیل1634،تلمنار1634،تلمنار و همه فرزندانش درطاعون هلاک شدند،پس از او برادر زاده اش،پسر میناستان،دومین پسرمیناردیل ساحب تاج وتخت گشت.تاروندور1798،تلومختاراو مبارداکیل1850،نارماکیلدوم1856،کالیمختار1936 ،اوندوهر1944،اوندوهر و دو پسرش در جنگ کشته شدند.پس از سالی، در1945 تاج وتخت به سپه سالار پیروزمند آرنیل، از اعقاب تلومختار اومبارداکیل سپرده شد.آرنیل دوم 2043،آرنور 2050،اینجا سلسله پادشاهان به پایان رسید تا این که اله سار در سال 3019 تاج و تخت را از نو احیاء کرد. قلمروی گوندور پس از آرنور به دست کارگزاران اداره می شد. کارگزاران گوندور.خاندان هورین:پلندور1998.وی برای مدت یک سال پس از کشته شدن اوندوهر حکمرانی کرد و به پیشنهاد او گوندور ادعای آرودوی را بر تاج وتخت نپذیرفت.ووروندیل شکارگر (رمه سفیدی که هنوز نزدیک ریان رون یافت می شد،و مطابق افسانه ها از نسل رمه آراور،شکارچی والار ،و تنها کس از میان والار که در روزگاران پیشین، غالباً به سرزمین میانه می آمد.اورومه نام الفی برین او بود.)2029.ماردیل وورونوه«ثابت رأی»، نخستین کارگزاران حکمران. اعقاب او از به کار بردن نام های الفی برین دست بداشتند. کارگزاران حکمران.ماردیل2080،ارادان2116،هریون2148،بلگورن2204،هورین اول2244، تورین اول2278،هادور2395،باراهیر2412،دیور2435،دنه تور اول2477،بورومیر2489،کیریون2567.در این زمان روهیریم ها به کاله ناردون آمدند. هالان2605،هورین دوم2628،بلکتور اول2655،اورودرت2885،اکتلیون اول2698،اگالوت2743، برن2763،برگوند2811،بلکتور دوم2872،توروندیر2882،تورین دوک 2914،تورگون2953،اکتلیون دوم2872،دنه تور دوم، آخرین کارگزار حکمران بود وپسرش فارامیر فرمانروای امین آرنن کارگزار شاه اله سار جانشین او شد،82د.چ.